رفتن یا نرفتن!؟؛ یادداشتی از علی فرامرزی در روزنامه شرق
شاید کمتر کسی غیر از اهل فرهنگ و هنر با اینگونه دعوتها چنین درگیر تضاد و مشکل انتخاب شود. برگزیدن بین رفتن و نرفتن. بین حضورداشتن یا نداشتن. خصوصا اگر از پس سالها تلاش، پیگیری و بهدور از هرگونه سفارش، کانال، رانت و تلاشها برای ندیدنت، در پیرانهسری به موقعیتی در حرفهات رسیده باشی که دیگر نشود نادیدهات گرفت، با دعوت رئیسجمهور کشورت برای شرکت در یک افطاری؛ با دعوت رئیسجمهوری که خود به آن رأی دادهای، انتخابش کردهای و دیگران را هم در نوشتههایت به شرکت در رأیگیری دعوت کردهای، حال تازه سرگردانی بین: رفتن یا نرفتن؟ گفتهای میآیم، ولی بگذارید به نمایندگی از جامعه تجسمی صحبت کنم و جواب شنیدهای که آنان که باید صحبت کنند از قبل انتخاب شدهاند. در کلنجاری و مدام از خودت میپرسی انگیزههای رفتنم چیست و نرفتنم چه کارکرد و پیامی را میرساند!؟ اینک او، همان کسی که انتخابش کردهام در کجا ایستاده!؟ من و ما، در کدام سوییم!؟ این ابهام، این سردرگمی از چه و شاید هم، از چهها سرچشمه میگیرد!؟ همچنان سرگردانی: رفتن یا نرفتن!؟ شاید سیاستورزان نیز در بسیاری مقاطع به چنین گردابی گرفتار شوند؛ گرفتار شوند بین سود و زیان، مصلحت، وظیفه و وجدان، ولی مشکل انتخاب اهل فرهنگ از نوعی دیگر است. این جماعت بیش از نیازهای روانی و شخصیشان، با مسئولیت اجتماعی، افکار عمومی، قضاوت دیگران و نظر آیندگان دستبهگریبانند. سؤال همچنان باقیست: رفتن یا نرفتن.
به قلم علی فرامرزی، نقاش و منتقد هنری