کیارنگ علایی: جای خالی عکس مینیمال در شهر
کیارنگ علایی عکاس و مدرس هنر درباره تاثیر و کابردهای مدیای عکس در فضای شهری گفت: کاربرد عکس در فضای شهری بیشتر از هر چیز وابسته به موضوع کلیتری به نام گرافیک و تبلیغات محیطی است. در گرافیک محیطی ما شاهد استفاده از سمبلهای مشترکی هستیم و در مورد عکس نیز با همین رویکرد مواجه هستیم. آنچه عمدتا به عنوان کاربرد عکس در فضای شهری با آن روبهرو هستیم استفاده تبلیغاتی از روی اتوبوسها، ماشینهای باری بزرگ و فضاهایی مثل ایستگاههای اتوبوس است. با این حال در سالهای اخیر به دنبال پیشرفت فرآیند مجازی شدن اثر و حضور در شبکههای مجازی مانند اینستاگرام نوعی پوستاندازی در بیان عمومی عکس پدید آمده است. به عنوان مثال این موضوع موجب شده است که بعضی فعالیتهای محیطی بر اساس عکس باشد یا حتی موجب تحول استفاده از عکس در تابلو سر در مغازهها شده است؛ یا در نگاهی دیگر تبلیغات فیلمها که بر سر در سینماها بسیار تغییر کرده و به روزتر شده است و حتی از مدیاهای دیگری که باز از عکس تاثیر گرفتهاند استفاده میشود.
وجود پل-گالریها یکی از پدیدههای در حال رشد است. این پلها، فضاهایی هستند که شرایط تبدیل شدن به گالری را دارند و مثلا دارای طول زیاد یا فضای بسته هستند. آنها میتوانند مکان خاص و ویژه عکس باشند به شرط آنکه از سوی نهادهای اجرایی درک درستی از عکس وجود داشته باشد.
حتی عکسی که در ایستگاه اتوبوس استفاده میشود باید دارای ویژگیهای مینیمالیستی باشد. متاسفانه در اکثر پل-گالریهای ایران عکسهای ماکسیمال استفاده میشود در حالی که چنین اثری به زبان ساده گرافیکی نیاز دارند تا عابر بتواند در زمانه ۳ ثانیهای که از کنار عکس عبور میکند با آن ارتباط برقرار کند.
در المانهای شهری مشهد و در مرحله بعد تهران و اصفهان استفاده از عکس افزایش یافته است و بیشتر عکاسان طراحی این المانهای شهری را برعهده داشتهاند. این کارها بیشتر جنبه نوستالژیک عکس را مورد توجه قرار دادهاند و به این ترتیب به وجه فلسفی موضوعاتی مانند مرگ و از بین رفتن خاطرهها پرداختهاند. از این المانها میتواند به تصاویری که با ابعاد بزرگ در فضاهای شهری قرار میگیرند و ۵۰ سال قبل همان مکان را نشان میدهند اشاره کرد.
به عنوان مثال در بندرانزلی شما با تصاویر بسیاری در مکان مختلف شهر از مرحوم سیروس قایقران مواجه هستید. این عکس به علاوه در بسیاری از مغازههای این شهر بندری نیز دیده میشود و از جمله نمونههای استفاده عکس به شکل خودجوش از سوی مردم است.
معمولا وقتی شهرداری یک شهر از یک المان شهری استفاده میکند یا طرحی را اجرا میکند در مدت کوتاهی پس از آن در شهرهای دیگر نیز میتوان کپیهای متعدد آن اثر یا طرح را دید. درحالی که کارهای بسیاری برای انجام دادن در زمینه طراحی المانهای شهری میتوان انجام داد.
چند سال قبل در سوییس نمایشگاهی برگزار شد، برای این نمایشگاه یکی از عکسهای خانم سیندی شلمن در ابعاد یک هتل بسیار بزرگ چاپ شده بود به شکلی که کسانی که با هواپیما از فراز این مکان میگذشتند میتوانستند این عکس را ببینند. چنین کارهایی در کشورهای مختلف انجام میشود اما ما به لحاظ منش فرهنگی هنوز با رویکردهایی از این قبیل فاصله داریم. برای آنکه چنین اتفاقات و رویکردهایی به عکس را در اینجا شاهد باشیم ابتدا به فرهنگسازی در زمینه عکس نیازمندیم. مردم ما هنوز عکس را کاری ارزان قیمت میدانند و آن نفاستی که مثلا برای نقاشی قائل هستند را برای عکس قائل نیستند.
تلویزیون میتواند در این زمینه بسیار فرهنگسازی کند اما به جای این کار سادهترین راهها را انتخاب میکند و مثلا در یک مسابقه عکاسی به جای هدایت مخاطبان به سمت رویکرد خلاقانه در نهایت همه افراد به این سمت برد که با نوشتن جملهای روی یک کاغذ و عکس گرفتن با آن نوشته، هرچه بیشتر رویکردهای کلیشهای را گسترش دهد.
منبع : هنرآنلاین