نگاهی متفاوت به عکس کودک سوری
به گزارش سرویس عکاسی گالری آنلاین به نقل از ایسنا ، سیفالله صمدیان نوشت: جنگ با تولد اولین انسان شروع شد و با مرگ آخرین انسان پایان خواهد یافت و در این مسیرِ تلخِ ناگزیر، تنها رسانه ای که توانسته در بیش از یک قرن و نیم گذشته، حتی برای زمان کوتاهی از ادامه جنگها جلوگیری کند، عکس و عکاسی بوده است. نمونه می خواهید: عکس اعدام خیابانی یک ویِت کُنگ بخت برگشته، کودکان سوخته از جراحات ناشی از بمب ناپالم در ویتنام و یا کودک زخمی رهاشده در بمباران اتمی ژاپن.
ولی گویا این دهه، دهه دهشتناکِ بی پرواییِ جنگ افروزان است و نقش رسانه های گروهی، بیشتر ایجاد کمپین های سطحی و شعلهورکردن آتش بیشعله احساسات رقیقه در مخاطبان است. چرا که از صدقه سر تعدد این شوهای کلیشه ای، زمان همدردی های ملی و بین المللی برای فجایع مخوف حتی فقط به چند روز تقلیل پیدا کرده است.
باز نمونه می خواهید: همین عکس کودک سوری که گویی هنوز بر لب ساحل خوابیده و هنوز خبر هولناک را نشنیده است . نمونه تمامعیارِ آتشبازیِ خبریِ جدید رسانه ها و این در حالی است که تمام پدران و مادران جهان در سوگ مرگ این کودک نشسته اند.
ناگفته پیداست که دردمندان جامعه بشری، تمامی اشک و آه خود را لحظه به لحظه در پای نامردمی بازی سیاست پیشگانِ عالمِ سرمایه و قدرت ریخته اند و صد البته برای از دسترفتگان ِسلسله بی انتهایِ پناهجویان در چند سال اخیر هم.
و حالا من ماندهام و حس غریبی که بین احترام قلبی برای اشک هایی که لحظه لحظه به موج های دریایی اضافه می شوند که این کودک بر ساحل ش آرمیده و خشم عکاسانه ام که سکوت سیاسی - اقتصادی رسانه های گروهی جهان را نشانه رفته است؛ رسانه هایی که حتی اگر یک ساعت از بیست و چهار ساعت مسئولیت حرفه ای خود را به برخوردی جدی برای فراهم کردن حداقلِ شرایط انسانی برای تنفس انسان معاصر اختصاص بدهند، به احتمال زیاد، اگر عکسی از ساحلی در دوردستِ این جهان منتشر شود، عکسی خواهد بود از بازی کودکان در ساحل و یا کودکی خوابیده که با بوسه مادرش بیدار خواهد شد.
امیدوارم خیلی زود به رویاهای کودکانه من نخندید و کمی فکر کنید.
چون ما کم نیستیم!
پانوشت: همین الان که مطلب را تلفنی برای برادر عکاس و شاعرم عبدالله صمدیان خواندم، نگاه اش به هجوم پناهجویان به اروپا را در این جمله خلاصه کرد: کشورگشاییِ ستمدیدگان جهان در غروبِ غرب
اخبار مرتبط :